پیکر کارمند شهید سفارت ایران در سوریه، پنجشنبه در مشهد تشییع می‌شود سومین اجتماع بزرگ دختران سلیمانی در مشهد برگزار خواهد شد برگزاری جشن تکلیف دانش‌آموزان مشهدی در حرم مطهر امام‌رضا(ع) + فیلم (۴ دی ۱۴۰۳) برگزاری مراسم وداع با پیکر کارمند شهید سفارت ایران در سوریه، در حرم امام‌رضا(ع) لزوم تعامل و همگرایی دستگاه‌های اجرایی ستاد خدمات سفر خراسان رضوی برای خدمات‌رسانی شایسته به زائران رضوی و مسافران نوروزی رابطه تعقل با سخن گفتن امروز را غنیمت بدان! | درباره جایگاه و اهمیت بهره‌مندی از نعمت عمر در کلام اهل‌بیت (ع) وقتی شیطان با «واجب» ما را از عمل به «اوجب» بازمی‌دارد! ۸ زندانی جرائم غیرعمد به همت خادمان بارگاه منور رضوی آزاد شدند تولیت آستان قدس رضوی: روحیه مقاومت در برابر مستکبران هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت گلی که گونه‌اش از ارغوان لطیف‌تر است مادران همیشه منتظر جامعه، آماده فعالیت بیشتر مجتمع آیه‌ها، میزبان همایش بزرگ «فاطمیون در مدار مقاومت» | دفاع از حرم، اثر تمدنی نهضت حسینی حضرت فاطمه (س)، الگویی برای هر عصر و نسل
سرخط خبرها

افشای رازی که برکت زندگی است

  • کد خبر: ۲۳۹۱۴۷
  • ۲۵ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۳
افشای رازی که برکت زندگی است
حالا که دارم این کلمات را می‌نگارم چیزی به عاشورا نمانده است، باید شعرهایم را مرتب کنم. باید ملودی هایم را تمرین کنم.

این چند سالی که حنجره ام را نذر این آستان کرده ام چند چیز را همیشه مد نظرم داشته ام. اولین چیزی که وقت خواندن دقت می‌کنم این است که به خودم می‌گویم: چند خیابان آن طرف‌تر این مجلس آستان امام رضا (ع) است، حواست باشد برای جد مظلوم و غریبش داری می‌خوانی، دقت کن، آداب عرض ارادت را مو به مو به جا بیاوری، چیز دیگری که فکر می‌کنم این است که برای پا گرفتن یک دهه مجلس، برای اینکه مستمع بیاید و استفاده کند و فیض ببرد، جمع زیادی از نوکران مخلص و دل سوخته حسین (ع) بی مزد و منت دست به دست هم می‌دهند تا به بهترین شکل ممکن این جلسه برگزار شود.

از چای ریز و آشپز و ناظم میان سینه زنان بگیر تا آن سربازی که حواسش به ترافیک است و تا بچه‌های مخلص و بی ریای صوت و تصویر و چه خجالتی می‌کشم که فقط من دیده می‌شوم. یک رازی با خودم دارم و امسال در آستانه عاشورا می‌خواهم فاشش کنم و آن این است که من هر شب یکی از ارائه هایم را تقدیم می‌کنم به یکی از این گروه خدام. مثلا با خودم می‌گویم این شور برای بچه‌های صوت و این زمینه برای بچه‌های آشپزخانه، این روضه برای بچه‌های نظافت و این واحد برای خادمان قسمت بانوان. امشبم برای شهید و امشبم برسد به اهل قبور و عجیب که از این نذر و قرار چه برکت‌ها که دیده ام.

حالا که دارم این کلمات را می‌نگارم چیزی به عاشورا نمانده است، باید شعرهایم را مرتب کنم. باید ملودی هایم را تمرین کنم. چند شبانه روز است تقریبا روی هم سه چهارساعت بیشتر نخوابیده ام. داریم به روز واقعه نزدیک می‌شویم و همه دلهره ام این است که نتوانم آن طوری که بضاعتش را دارم و لیاقتش را دارم نوکری کنم و از آن بزرگ‌تر ترسم این است که مستمعی، نوکری، عاشقی بیایید و روضه و نوحه و نوایی بشنود و دلش بشکند و حاجتش را بگیرد و مهر و تأیید نوکری و ارادت بخورد و من خودم باشم و گرفتاری‌های روزمره و از قافله جاماندن. حسین جان من قول می‌دهم همه توانم و بضاعتم را در رثای حلقوم بریده تو و خون به ناحق ریخته ات خرج کنم ولی تا تو نخواهی جلوه‌ای نخواهد کرد. ارباب جان، مددی.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->